امامِ رئوف

نشد بلند شود هرچه سعی خود را کرد

نداشت فایده هر قدر که تقلّا کرد

 

دو پلک زخمی خود را گشود با زحمت

غریب کرب و بلا کمی تماشا کرد

 

پدر کنار تن او شبیه ابر گریست

کشید آه و نگاهی به «ارباً‌ اربا» کرد

 

گذاشت صورت خود را به صورت پسرش

دوباره مرگ خودش را پدر تمنّا کرد

 

دل امام دو عالم به یک نگاه شکست

نشست و زخم قدیمیِ کوچه سر وا کرد

 

شکافت بیشتر از پیش از دو سو پهلو

نداشت فایده هر قدر نیزه را تا کرد

 

کسی ز خیمه رسید و به دست زینبی‌اش

امام مرده‌ی خود را دوباره احیا کرد

 سید محمد جوادی


[ شنبه 93/8/10 ] [ 12:7 صبح ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 39
بازدید دیروز: 103
کل بازدیدها: 1192030